دو روز پیش بار دیگر شاهد اهانتی مستقیم و بی پروا اینبار از سوی مامورین حفاظت ریاست جمهوری به خبرنگاران بودیم..به گزارش خبرگزاری فارس این درگیری به حدی شدت گرفت که دیگر خبرنگاران و نیروها مجبور به وساطت و جلوگیری از تنش جدی تر شدند..
اصل خبر را بخونید:
افزایش اهانت به اعضای رسانه، با کدامین هدف؟
از ديرباز تاكنون آن عده كه دستي به قلم داشتند و رسم نگاشتن را ميدانند هميشه و همه جا مورد تكريم ديگر اقشار بودند.
آنچنان كه نويسندگان در هر سيستم اجتماعي نماينده گروه روشنفكران و روشن انديشان به حساب ميآمدند.
ازجمله مهمترين مشغولين اين امر، روزنامهنگاران بودند كه از مدت زماني پيش در جاي جاي عالم چه در جوامع دموكراتيك و چه كشورهايي كه سيستمي ديكتاتوريستي را در خود داشتند، جايگاه پسنديدهاي را براي خود كسب كرده بودند.
روزنامهنگاران و خبرنگاران كه در بسياري از جوامع از آنان به عنوان وجدان بيدار جامعه ياد ميكنند رسالتي بس سنگين را بردوش ميكشند كه همان نظارت مستقيم و بيان مكتوب توسط آنان است.
همان امري كه ميتواند اجتماعي را از خطر سقوط حفظ كند و يا باعث ارتقاي آن در بسياري از زمينهها گردد.
مثال اين كلام روزنامهنگاران برجستهاي در اقصينقاط جهان بودند كه با كلام نوشتاري خود تحولات قابل توجهي را در عرصههاي سياسي و فرهنگي و غيره ايجاد كردند و به واسطه همين امر نامشان همچنان برصفحه و تاريخ باقي مانده و خواهد ماند.
و اين اثر همان ارزش وجودي حرفه روزنامهنگاريست كه به هيچ عنوان قابل انكار نميباشد.
و اما در سيستمهاي جهان سوم، همچنان بر سر بسياري از مقولهها كه در كشورهاي توسعه يافته به عنوان موضوعي جاافتاده قلمداد ميشود، جنجال است كه از مهمترين آنها جريان روزنامهنگاري و شناخت حقيقي رساله است.
چرا كه گذشته از بحث فيلترينگ رسانهاي هنوز برسر محتواي رسالت رسانه و چگونگي ايفاي نقش آن جنگ و جدال است.
كشور ما نيز در كمال تاسف از اين قاعده كلي مستثني نيست و شايد بيش از ديگر كشورهاي جهان سوم در اين جريان باشد و نمونه آن برخوردهاي تعريف نشدهاي است كه در مقاطع مختلف نسبت به اين قشر ديده ميشود.
گرچه روزنامه نگاران كشور ما از بحث خود سانسوري در رسانه همچنان شكايتها بر لب دارند، اما آن بحثي است كه خود حكايت هفت دفتر دارد وليكن گذشته از آن ديرگاهيست شاهد برخوردهاي ناپسندي نسبت به اين دسته از افراد اجتماع هستيم.
دستهاي كه در اغلب نقاط جهان مورد تكريم و احترام ملت و دولت قرار دارند.
در كمال تاسف اين رفتارها اخيرا به صورت برخوردهاي فيزيكي درآمده و همين امر نشان از سطح پايين توجه به اين قشر فرهيخته دارد.
گرچه ميتوان آن را به حساب عدم آگاهي برخوردكنندگان، با وظايف سنگين روزنامهنگاري و روزنامهنگاران گذاشت. اما همين ناآگاهي نيز خود عذري بدتر از گناه است كه توجيهي براي فراموش كردن رفتارهاي ناپسند اخير به حساب نميآيد.
چرا كه درگيريهاي فيزيكي، بر زبان راندن واژگان حقير خطاب به خبرنگاران، اهانتهاي رفتاري و برخوردهاي ناشايست با آنان توسط دستهاي كه جزو محافظين مقام رياست جمهوري و يا برگزار كننده برنامههاي مربوط به دولتمردان به شمار ميروند، بيش از ديگر كسان مورد توجه قرار ميگيرد.
سوال اينجاست كه آيا ممكن است بياحترامي نسبت به قشر رسانهاي كشور كه مدتي است رنگ خشونت نيز به خود گرفته، زمينهساز ايجاد بستري به منظور جلوگيري از فعاليتهاي اين عده باشد؟
آيا وزارت ارشاد و يا دیگر نهادهای متبوع برخوردكنندگان، ميتواند پاسخگوي اين اهانتها به شيوهاي مقتضي باشد؟
چه بسا با پيشرفت و افزايش اينگونه اهانتها، پوششهاي خبري و فعاليتهاي اين عزيزان نيز به تدريج كمرنگ و كمرنگتر خواهد شد كه بيشك اين جريان به نفع هيچ نهاد و سازماني نيست.
وهمچنين امر تسريع در پاسخگويي مراجع مسوول را نسبت به برخوردهاي اخير با خبرنگاران، ضروريتر مينمايد.
...
از تمامی دوستان اهل قلم و اهالی رسانه خواهشمندم به راحتی از چنین اهانتهای عبور نکنند و در کمال احترام و آرامش آثار چنین برخوردهایی را به برخوردکنندگان گوشزد کنند..