این چندروز اخیر پشت سر هم خبرهایی می شنیدیم که

هم انگشت حیرتمان را به نزدیک دهان می برد ..

هم آه افسوسمان را از زبان خارج می کرد ..

معلوم نبود چرا ؟ چگونه ؟ به کدام جرم ؟ با کدام انگیزه ؟ به پشتوانه کدام وعده ؟!

...

فراوان شنیده بودیم یک شبه و ناگهانی دکان نشریات تخته شود ..

عادت هم کرده بودیم ..

این اواخر هم وقتی خبر را می شنیدیم اندکی غصه می خوردیم ..

می گویم اندکی ، چون اندکی عادت کرده بودیم..

شاید ! در کنار آن کمی هم ارشاد را یا با صدای بلند یا زمزمه وار نوازش می دادیم..

اما این اخبار اخیر دیگر چاره اش غصه خوردن  نبود ..

اعتراف می کنم عادت نکرده بودیم که رنجنامه روزنامه نگاران از خود روزنامه نگاران باشد..

 

بخوانید:

* کودتای نارنجی در اعتماد ملی 

[...بار ديگر بيكاري گريبان فعالان عرصه مطبوعات را گرفت. اما اين بار اين بيكاري نه به دليل توقيف و مشكلات مالي كه به دليل تماميت‌خواهي و سوءمديريت و عدم اعتقاد به اصل كرامت انساني برخي از مسوولان روزنامه اعتماد ملي به وجود آمده است. اين بدعت شوم را اين بار افرادي چون مهدي كروبي كانديداي رياست‌جمهوري، حسين كروبي فرزند ايشان كه حقيقتا نقش مديرمسوول را در روزنامه دارد! و چهره نام‌آشناي مطبوعات محمد قوچاني بنا نهاده‌اند! ...]

 

* آقای مترسک و روزنامه ی فرهنگ آشتی

[... رضا رشيدپور كه تماس گرفت و اصرار كرد براي ديدار و جلسه گذاشت و از اهداف چنين و چنانش گفت، شوق يك كار تازه، با گروهي تازه بار ديگر زنده شد.
همان موقع خيلي‌ها اشاره كردند به سوابق خراب آقاي رشيدپور در مجله «رويش » و برخورد غيراصولي و غيرحرفه‌اي‌اش با تيم آن نشريه، همان موقع خيلي‌ها گفتند و نوشتند كه ايشان شخصيت انجام كار بزرگي مثل انتشار يك روزنامه را ندارد و بعضي‌ها برحذرمان داشتند كه سابقه و اعتبار حرفه‌اي‌مان را براي «سردبير» شدن يك «شومن» تلويزيوني هزينه نكنيم ... ]

* مصایب روزنامه نگاری در آشتی

 

* خبرگزرای فارس برای خبرنگاران خودش هم پرونده سازی کرد!

* اخراج بیش از 50 خبرنگار در خبرگزاری حامی دولت

* دلایل اخراج از فارس(گفته های خبرنگار مجلس فارس دراینباره)

 

* شش نشریه در آستانه تعطیلی قرار گرفتند

* روزنامه خورشید متوقف شد

...

 

مطبوعاتمان را بلا گرفته ؟ جادو شده ؟ نفرینمان کرده اند ؟ طلسم شده ایم ؟!

هرچه که هست ، شواهد نشان می دهد که گویا نسل مطبوعات 

همان شقایقی ست که با داغ زاده است ... !

چه ازخودی چه بیگانه ...

 

 

 

همه می دانیم..

سال ها تو را خواستند ... اما ندادیم و نمی دهیم

سال ها تورا ناخن بر پیکر کشیدند

بیگانگان در اندیشه ی نابودی ات بودند

آشنایان در رویای چپاولت

اما تو پابرجا مانده ای هنوز..

 

گرچه روزگاریست اندازه ی تاریخ که بوی زخم می دهی..

روزگاریست اندازه ی تاریخ که رنگ خون گرفته ای

 

اما پابرجا مانده ای هنوز..به یاری شیفتگانت..سرباختگان وفادارت

آنان که تنها تو را می خواهند

و سرافرازی نامت را..

پاکی خاکت را

و پایداری اصالت جاودانه ات را..

 

گرچه تو تنهاترینی ایران من !

اما همه می دانیم این دقیقه های هزاران ساله مال توست... فقط مال تو

تمام رسم های جاودانه مال توست ... فقط مال تو

این عزیز ترین خاک..مظلوم ترین خاک..این خسته ترین خاک

مال توست..فقط مال تو..

همه می دانیم

نوروز مال توست..فقط مال تو

چه بخواهند.. چه نخواهند...

                       

 

پ.ن :

 کسی می داند مدیران رسانه ی ملی! آیا توضیحی برای پخش لحظه تحویل سال بی هیچ نشانی و آوایی و آدابی..که توهین رسانه ای آشکار به پیشگاه ملت شریف ایران بود، دارند یا نه؟

گرچه با این بی حرمتی ها نوروز ما و آداب ما، نه رنگ می بازد و نه به فراموشی سپرده می شود..

اما تدبیر حکم می کند که :

۱- اگر توضیحی در میان است تا وقت، وقت است آن را برای عذر خواهی عنوان کنند

۲- اگر هم بی هیچ دلیلی این اقدام صورت گرفت، شایسته است نام "ملی" به مرور زمان از کنار رسانه برداشته شود که از قرار هم مدیران صداو سیمایی را اینطور بیشتر خوش آید هم ملت را..