....

 

                           حافظا! فردا به ری برگردم از شیراز تو ..

                           کاش پروازم شکوهی داشت چون پرواز تو ..



                           ما در این قرنیم و گوشی نشنود آواز ما ..

                           از فراز هفت قرن آید به گوش آواز تو..   *

 

 

حافظ جان! اگر بگویم این روزها ته مانده اي از اين سرزمين باقي مانده كه بايد با چنگ و دندان بگيريمش، باور می کنی ؟! كه تو نيز قسمت بزرگي از اين ته مانده كوچك هستي؟

 

حافظ جان!خبر داري شدي اين روزها همه صاحبان سخن سرزمينمان،مصادره به مطلوب شده اند؟! **

مولانايي كه برايمان باقي نگذاشتند!  

نظامي و خاقاني هم كه چون جاي ديگر آرميده اند پس مال ما نبوده اند از اول ! 

حافظ جان ! مصادره كنندگان - که اتفاقن هم دوستمان هستند هم برادرانمان - طوری شکرافشانی میکنند كه گویی ايران آن روزها، شبيه ايران اين روزها بوده ..

(به همان راحتی که تو می خواستی به وعده وصال آن ترک شیرازی، سمرقند و بخارا را یکجا و بی سند و مدرک بدهی برود ..یادت هست؟)

در ضمن شهر و ديارتان هم كه در معرض خطر است حافظ جان ! مي گويند ما سند مالكيت داريم خودتان خبر نداريد!

تا آبهايش كه پيش آمده اند ( کمی عقبتر از همان رکناباد و مصلی محبوبت). و  وحشتمان است كه پا به خشكي هايمان هم بگذارند ... البته بیشتر میریزیم تو دل خودمان و زیاد اعتراض نمی کنیم که خاطر مصادره کنندگان دوست و برادر آزرده نشود. مگر خودت نگفتی با دشمنان مدارا ؟؟؟

حافظ جان ! شايد ما هم از ترسمان است كه هر سال 20 مهر به هر زور و زحمتي شده حتا در رسانه ملي که این روزها فقط دغدغه روز و شبش یک نفس پرداختن به رفع مشکلات ملت است، نام تو را

مي آوريم و شايد اينگونه به خودمان يادآوري مي كنيم كه آخ جان اين يكي هنوز مال خودمان مانده !

راستی چقدر حیف شد حافظ جان که تو آن روزها رسانه ملی نداشتی .. از هیچ مدلش!

 

اصلن تو باور میکنی این حرفها را ؟ عجیب غریب است ؟ نکند باور نکنی؟!  ..البته باور هم نکنی حق داری.. این روزها ما هم مثل تو از هر طرف که گوش کردیم آواز سوال حیرت آمد..

اما مگر خودت نگفتی تا سیه روی شود هرکه درو غش باشد...؟

خلاصه حافظ جان ! به قول يكي از ميليونها مشتاقت در تاريخ گذشته و امروز و آينده:

                                 ... ما در اين قرنيم و گوشي نشنود آواز ما ...

 

 

. . . . . . .

 

 

 

پی نوشت:

* شعر از دكتر رعدي آذرخشي

** بهتر است معناي عنوان "مصادره به مطلوب" براي درك بهتر از وضعيت خليج پارس و خزر و مولانا و نظامی و   و   و ......  جا بيفتد . مصادره به مطلوب يعني:

۱- شخص A ادعای C را مطرح میکند.

 2- شخص A برای اثبات C استدلال R را اقامه میکند.

3- استدلال R فرضی مانند P دارد که C را آشکارا یا نهانی درست فرض میکند، بنابر این R بجای اثبات C، آنرا درست فرض میکند!