تاريخ تكرار مي شود؟
مدعيان تصاحب بزرگترين درياچه جهان امروز گردهم آمدند تا بر سر تقسيم ثروت نهفته در اين درياچه به توافق برسند. گرچه اين دومين گردهمايي همسايگان خزر است و در نشست هاي پيشين به نتيجه اي قابل قبول نرسيدند، اما گويا اينبار اميد به حصول توافقي چندجانبه و در عين حال عادلانه (؟!) بسيار است و مدعيان حاضر قرار را بر اين گذاشته اند كه دست خالي از تهران بازنگردند.
تا پيش از فروپاشي شوري سابق تعيين رژيم حقوقي درياي خزر تنها ميان ايران و شوروي عنوان مي شد. اما پس از فروپاشي اين كشور، مدعيان خزر به 5 كشور افزايش پيدا كردند و آذربايجان و قزاقستان و تركمنستان نيز به جمع طالبان آن اضافه شدند.
موضوع تعيين حقوق كشورهاي حاشيه خزر از سهم اين درياچه، از ديرباز مورد توجه كشورهاي مذكور بود و در مذاكرات متعدد پيگيري مي شد، اما گويا تنها حاصل اين مذاكرات بي نتيجه، كاهش سهم ايران از اين درياچه بود.
در گذشته هاي نه چندان نزديك سهم 50 درصدي ايران از خزر مطرح بود كه به مرور زمان و با تعيين چارچوب هاي حقوقي بين المللي (!) براي كشورهاي حاشيه نشين، اين سهم همچنان سير نزولي خود را طي مي كند.
امروز نيز براي دومين بار طالبان آب شور خزر گردهم مي آيند تا همديگر را راضي به پذيرش قوانين بين المللي كنند؛
قوانيني كه مبنايي براي آن تعيين نشده و سهم هاي تعيين شده با معيار موجهي قابل استناد نيست. هنوز روشن نيست تهران كه امروز ميزبان كشورهاي ساحلي و برگزار كننده اجلاس است، چه مواضعي را در برابر خواسته هاي مدعيان خزر اتخاذ مي كند و چه چاره اي را براي جلوگيري از پايمال شدن حق ملت ايران در اين مقوله انديشيده است.
اما اميد بسيار بر آن است كه متوليان امر توجه كافي را به اين مهم مبذول دارند كه در انعقاد معاهدات بين المللي عنايت به حقوق ملي هر كشور در اولويت قرار دارد و ملاحظه كاري هاي سياسي، اگر به تضعيف حيثيت ملي منجر شود به هر بهانه اي هيچ توجيهي ندارد.
امروز زمانه ناصرالدين شاه گذشته است اما مسوولان توجه داشته باشند تكرار معاهداتي همچون تركمانچاي، آنچنان هم دور از ذهن نيست.
اجازه ندهيم در عصر تكنولوژي تاريخ شرم آور پيشينيان باز بر ما تكرار شود.
ايران در شرايط كنوني به جهت فعاليت هاي هسته اي شايد در تقابل با دنياي غرب قرار گرفته باشد و روسيه نيز در اين ميان نقش قابل توجهي را بازي مي كند.
اما اعطاي امتياز به كشوري كه سابقه تعاملات برابري را با ايران ندارد، به نظر اقدام درستي نمي آيد.
در تاريخ به سر بردن مورد تاييد هيچ عقل سليمي نيست، اما فراموش نكنيم روسيه اي كه رويدادهاي ننگيني را در تاريخ ما برجاي گذاشته، امروز نيز در تعاملات اقتصادي و سياسي خود كارنامه موفقي را ارايه نداده است و تعلل هاي غير موجه در ارسال سوخت نيروگاه بوشهر نمونه اي عيان از اين ادعاست.
بنابراين با توجه به مشاهدات زنده ميان ايران و مدعيان همسايه، بر مسوولان امر بيش از پيش واجب مي گردد، كه توجه به احقاق و حقوق ملت ايران كه پيشينه اي باشكوه در پشت سر خود دارند را سرلوحه كار خويش قرار دهند
و خداي ناكرده به بهانه بهبود روابط با روسيه و نقش اين كشور در شوراي امنيت، از حق مسلم خود در خزر به هيچ بهانه اي كوتاه نيايند.
فراموش نكنيم حريصان آن ور مرزها از ديرباز به چهارگوشه اين مملكت چشم طمع دوخته اند؛ برخي در پوشش دوستان دلسوز و برخي ديگر با دشمني هاي آشكار.
زماني " خليج هميشه پارس" سوژه چپاولگري هاي اين كج انديشان بود و شايد امروز "خزر" بهانه انعقاد معاهدات بين المللي و عمل به تعهدات حقوقي!
"خزر" را دريابيم كه تكرار تاريخ در عصر رايانه امر محالي نيست ...



پذيرفتن نمي توان..