دیروز روسیه و چین .. امروز لبنان و بوسنی .. فردا ...؟!
دوباره تحریم شدیم.
اینبار به گفته غربی ها شدید تر از گذشته.
اما تفاوت تحریم امسال با سالهای پیش در همراهان آمریکا و غرب است که با تکیه بر صندلی های شورای امنیت ، رای به تحریم ایران دادند.
همراهانی که در سالهای پیش نوع دیگری عمل می کردند و این بار با تغییر در موضع دیپلماتیک خود، آشکارا ضدیت خود را با ایران نشان دادند.
در میان این کشورها، حمایت روسیه که تا چندی پیش کشور دوست و برادر ما بود، با توجه به وقایع اخیر قابل پیش بینی بود.
چین هم که با خیال آسوده ای که از طرف ایران دارد هم رای مثبت خود را اعلام می کند و هم بازار خود را در ایران رونق می بخشد!
اما زمانی که اسامی کشورهای حامی تحریم ایران اعلام شد، حمایت بوسنی و عدم مخالفت لبنان با تحریم هایی که از سوی امریکا و غرب طراحی شده بود، تعجب ایرانیان را برانگیخت.
گرچه ایرانیان به قول نبیه بری رییس مجلس لبنان مردم صبوری هستند که برای بافتن یک فرش 40 سال تلاش میکنند، به همین خاطر قادرند در برابر سختی ها پایداری کند و به خوبی می دانند که چگونه با این قطعنامه جدید شورای امنیت و مشکلات پس از آن کنار بیایند!
دانستن زبان فارسی، شرط رسیدن به بهشت!
پس از اینکه فدراسیون یوگوسلاوی از هم پاشیده شد و بوسنی عزم جزم خود را برای کسب استقلال اعلام کرد، صرب های منطقه جنگی خونبار را علیه این کشور آغاز کردند. چون اعلام استقلال بوسنی به معنای خارج شدن این مناطق از زیر حاکمیت صرب ها بود.
این جنگ که سه سال به طول انجامید، با شکست تقریبی صربها با پذیرش معاهده صلح "دیتون" در حضور نمایندگان امریکا و فرناسه و آلمان و انگلیس و رهبران بالکان در پاریس پایان یافت. اما بر اساس این معاهده ساختار سیاسی این منطقه به شکل عجیبی درآمد.
به طوری که پس از تقسیم بوسنی به دو بخش فدراسوین مسلمان-کروات و جمهوری صربسکا،این کشور در سه سطح سیاسی اداره می شود. به عبارتی دیگر دارای سه دولت می باشد. شاید همین ساختار چندگانه حکومتی در این کشور باشد که تصمیم گیری های غیر قابل انتظار از نگاه ایران را از این کشور باعث می شود.
البته در شرایطی که پای منافع ملی در میان باشد، هیچ تصمیم دیپلماتیکی عجیب و دور از ذهن نیست. اما یکی از عواملی که باعث شد تا جنگ سه ساله بوسنی با صربهای منطقه به برتری تقریبی بوسنیایی ها ادامه یابد، حمایت های برخی کشورها از آن بود. چرا که کشورهای تازه به استقلال رسیده، اغلب در وضعت بحرانی اقتصادی یا نظامی قرار دارند و در زمان جنگ به تنهایی توان اداره خود را نخواهند داشت. اما یکی از کشورهایی که در بین سالهای 1992 تا 1995 کمک های بی چشمداشت خود را روانه این کشور میکرد، ایران بود.
در جنگ سه ساله بوسنی ، ایران به صورت همه جانبه حمایتهای بی دریغ خود را نثار این کشور آشفته حال کرد . یاری رسانی هایی از قبیل کمک های نقدی، تسلیحاتی و حتی انسانی.
هنوز به یاد داریم در آن سالها برخی نهادهای خیریه مانند کمیته امداد به جع آوری کمک پرداخته و خواهان جمع کمک های مردم ایران به جنگ زدگان بوسنی بود .
خاطره ای که وزیر خارجه وقت در ان سالها نیز از امدادرسانی های ایران به بوسنی حکایت می کند، این روزها بر سر زبان هاست: "در زمان وزارت خارجه اینجانب، رهبر انقلاب که از قتل عام مسلمانان بوسنی بسیار متألم بود، به بنده و محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران فرمودند که به هر صورت ممکن، در راستای نجات مسلمانان بوسنی فعالیت کنید و اگر این کار نشود، در روز قیامت نزد خدای متعال مسوولید"
شاید به واسطه همین ها بود که مردم ایران در زمان شنیدن نام کشورهای موافق تحریم در نشست هفته گذشته شورای امنیت، انتظار شنیدن نام بوسنی را نداشتند. کشوری که حتی در سالهای پس از جنگ نیز از حمایت های جمهوری اسلامی ایران بی نصیب نماند.
اما آنچه در این میان نه برای ایران، بلکه برای کشورهای دیگر در عرصه بین الملل اهمیت دارد، حفظ منافع ملی است. بوسنی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و بی تردید از کمک های قابل توجه ایران را در روزگار سختی و جنگ در حافظه تاریخی خود نگهداری خواهد کرد . اما در زمان عمل و تاختن در مسیر پیشرفت ، این خاطره ها را در گوشته ای نگه داشته و دستیابی به اهداف ملی را در اولویت می بیند.
اندکی پیش از برگزاری نشست شورای امنیت بود که منوچهر متکی به منظره انجام "پاره ای از مذاکرات" به این کشور سفر کرد. در این سفر وزیر خارجه ایران پس از رساندن "سلام گرم احمدی نژاد" به مقامات بوسنی، در دیدارهای خود از سلطه گری غرب گفت و با یاداوری روابط دوستانه ایران و بوسنی ، نقش این کشور را در شورای امنیت به عنوان عضو غیر دایم بارها یادآوری کرد.
اما صراحت دیپلماتیک دولت بوسنی باعث شد که زمانی که هنوز متکی از این سفر بازنگشته، بیانیه ای در شرح موضع بوسنی برابر تحریم ایران صادر شود. در این بیانیه که بیانگر حمایت قاطع بوسنی از مواضع امریکا بود به روشنی از منافع استرتژیک خود سخن گفته بود. که از نظر دولت این کشور، این منافع امنیت شهروندان بوسنیایی است که باید در جلسات شورای امنیت به آن توجه شود!
در کنار آن، عضویت در ناتو و اتحادیه اروپا، منافعی به شمار می رود که دولت چندگانه بوسنی تحت هیچ شرایطی حاضر به چشم پوشی از آن نمی باشد. این دو سیاست محوری که منافع بیشمار ملی را برای این کشور به دنبال دارد، بی تردید از جدی ترین دلایلی بود که بوسنی را همراه با کشورهای غربی علیه ایران متحد کرد. گرچه وقتی سخن از مصلح ملی به میان می اید، جای بحث نیست. اما آیا دولت بوسنی که سالها از کمک های ملت ایران بهره مند شده بودند، نمی توانست لااقل با رای ممتنع ، بخش کوچکی از حمایت های ایران را در دوران بحران جبران نماید؟
به گفته سفیر سابق ایران در بوسنی، مسلمانان بوسنی ضرب المثلی دارند که در آن می گویند " برای رسیدن به بهشت باید فارسی بدانی". این ضرب المثل نشان از محبت مسلمانان این منطقه به ملتی داشت که یاری آنها در زمان جنگ از خاطرشان نمی رود. اما گویا دولت این کشور راه بهشت را راه دیگری می داند.
قدردانی ایران از رای ممتنع لبنان !

اما حکایت لبنان با بوسنی تفاوت داشت و حیرت مردم ایران از عدم مخالفت با تحریم ایران در شورای امنیت از سوی این کشور بیش از بوسنی بود.
لبنان کشوری بود که مناسبات عمیقی را پس از انقلاب با جمهوری اسلامی برقرار کرده بود و روابط تنگانگ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این دوکشور در سطح منطقه زبانزد بود!
از طرف دیگر، مناسبات صمیمانه ایران با حزب اله لبنان نیز بر ظرفیت تعلملات دیپلماتیک این کشور افزوده و باعث شده ایران و لبنان در بسیار از معادلات منطقه ای یاران همراهی در کنار هم باشند. تمامی اینها علتی بود بر پیش بینی ایرانیان مبنی بر اینکه این یار استزاتژیک، یکی از مدافعان سیاستهای هسته ای ایران در شورای امنیت باشد.
اما اینطور نشد و لبنان با وجود تمام مناسبات گسترده با جمهوری اسلامی ایران در جلو چشمان نماینده ما در شورای امنیت رای ممتنع خود را از تحریم ایران اعلام کرد. اما اتخاذ چنین موضعی که به نظر عده ای عجیب می آمد، چندان هم دور از ذهن نبود. چون بررسی اجمالی بر ساختار سیاسی این کشور اعلام رای بی طرفی را ممکن می سازد.
دولت "وحدت ملی" که تصمیم گیرنده تصمیمات سیاسی لبنان می باشد، تشکیل شده از یک جریان فکری نیست. بلکه اعضای این دولت، جمعی از احزاب لبنانی هستد که هر یک از آنان دارای گرایشات سیاسی مخصوص به خود و شاید متفاوت با دیگری باشند. از طرفی اجرای تصمیمات بدون رضایت همه احزاب امکان پذیر نیست . به همین علت امری طبیعی است که حزبی که دارای کرسی های بیشتر در دولت باشد، آرای بیشتری را برای تصمیمات خود جمع کند.
احزاب 14مارس و 8 مارس از مهمترین احزاب تصمیم گیرنده در کابینه لبنان به شمار می ایند. اما تفاوتهای بنیادین این دو حزب انها را در مقابل یکدیگر قرار داده.
حزب 8مارس که حزب اله در آن نقش اساسی دارد، بی شک مورد حمایت ایران می باشد. در عین حال آمریکا و اغلب قدرت های غربی موافق به قدرت رسیدن مطلق این حزب در لبنان نیستند.
در عین حال جریان 8مارس دارای 10 وزیر در کابینه لبنان هستند که به نسبت جریان مخالف 4 وزیر کم دارند. یعنی حزب 14 مارس که مورد تایید عربستان و آمریکاست، 14 وزیر خود را در کابینه دارد. در کنار انها 4وزیر هم متعلق به رییس جمهور لبنان است.
با این اوصاف موضع هر یک از این احزاب در برابر مسایل مربوط به ایران قابل پیش بینی است. به این صورت که بی تردید حزب 8 مارس خواهان رای منفی لبنان در نشست شورای امنیت بود. اما حزب 14 مارس که پشتیبانی جهان عرب مانند عربستان، مصر و اردن را در پشت سر خود دارد به این صورت فکر نمی کند. چرا که حامیان این حزب همگی با فعالیتهای هسته ای ایران بنای مخالفت دارند.
از طرفی سعد حریری نخست وزیر لبنان نیز به سوی گروه 14 مارس تمایل دارد. و حزب او که به نام المستقبل شهر دارد از تاثیر گذار ترین احزاب لبنان است. به واسطه همین دلایل رای بی طرف این کشور به ایران انچنان هم غیرقابل انتظار نبود .
حتی شاید احتمال رای مثبت از جانب این کشور هم وجود داشت! چون گرایش سعد حریری به موضعی که مورد حمایت جامعه اعراب باشد، می تونست خطر تایید تحریم را نیز از سوی این کشور ایجاد کند. شاید بی دلیل نباشد که به گفته روزنامه لبنانی السفیر مقامات ایرانی از رای ممتنع لبنان قدردانی کرده اند و خواهان ادامه روابط دو کشور را با جدیت بیشتر می باشند!
گرچه دولت ایران از دولت لبنان قدردانی کرد و بوسنی را نیز موظف به جبران کمک های ایران ندانست، اما همانطور که مقام امریکایی خطاب به ترکیه و برزیل گفته بود که رای منفی شما را در شورای امنیت فراموش نمیکنیم، مردم ایران نیز این دو رای لبنان وبوسنی را هیچ گاه فراموش نخواهند کرد!
پذيرفتن نمي توان..