تاتر بیگانه در تاترشهر تهران از آلبر کامو روی صحنه است. کاموی عزیز.. کاموی دوست داشتنی..
با بازی رحیم نوروزی در نقش مورسو و مسعود دلخواه، کارگردان.
دلخواه در بیگانه اصرار بر وفاداری به متن دارد. گرچه نمایش را به صورتی خطی اجرا نکرد و آغاز و پایانش متفاوت با آغاز و پایان رمان بود و حتی بخش هایی نیز حذف شده بود.
اما همین شهامتش جای تحسین دارد. شهامت جلوی پرده بردن اثری مثل بیگانه..

یک کارِ سخت و پر حرف.. حرفهایی که بخش عمده ای از آن در سکوت بازی میشد..

کاری که که نه اکت (act) و جنب و جوش زیادی دارد و نه صحنه های پرکشش..
پس باید عشق ِ کامو باشی تا بمانی و پایان نمایش ملالت به سراغت نیاید. وگرنه کار، کارِ کلافه کننده ای از آب در می آید.. اما با اینحال دلخواه میزانسن هایی خوبی از دل این قصه درآورده بود..

این اثر در بطن خود کشش جذب کننده ای برای مخاطب ندارد. چون سخن از اندیشه ی کامویی ست. تفکری که بیهودگی های فردی و ازخودبیگانگی انسانی را حاصل برآیند کنش های اجتماعی آشوب زده میداند..در عین حال که یکی از دشوارترین نوشته های کامو برای تبدیل شدن به نمایش و حرکت است.
بازی ها خوب بود. نوروزی از پس نشان دادن شخصیت مورسو خوب برآمده بود. نقشی که به نظر میرسید نوروزی در قالب آن جا افتاده.. یک مورسوی سرد و بی تفاوت .. بی انگیزه و بی اعتنا..کسی که تمام داستان از تفکرات و شیوه اندیشیدن و نگاه او به زندگی ناشی میشود. شیوه ای که بر اساس آن هیچ "ارزش انسانی" وجود ندارد و همه چیز "عادی" است.
جای خوب ماجرا به نظر من،موسیقی یاری دهنده این دراماتورژی بود. قطعاتی که طراحی آن از رضا قانعی بود وهمزمان با دیالوگ ها و اتفاقات طنین انداز میشد، به شایستگی نمایانگر محتوای بیگانه بود و همسو با نوشته ی کامو. بسیار بجا و مناسب..

و هماهنگ با آنچه که باید دریافت کنی از صحنه..و نشان دهنده ی تضاد درونی شخصیت مورسو با اجتماع اطرافش..

                                             

بیگانه روایتگر حکایت همه انسان هایی ست که در پیشگاه عدالتی که نیست، به جرم بی اعتنایی به هنجارهای مرسوم اجتماعی که خود هم نمیداند چه میخواهد، محاکمه میشوند..

و مورسو یک بیگانه است در این جامعه ..

به همین دلیل درکل، متن ِ بیگانه ؛ به قدری بر دیگر اجزای نمایش غالب است، که برای کسی مثل من، ابعاد دیگر کار در مرحله دوم به بعد قرار میگیرد.

یعنی در نمایشی مثل بیگانه ی کامو تنها متن سخن میگوید و دیگر هیچ..

 

پ.ن : محمدمهدی شاهی در نقش آلبر کامو در نمایش ظاهر شده بود. ساکت و پرحرف .. با نگاهی خیره. مثل خود ِ کامو .. و من دوستش داشتم!
...

 


سمیرا فرخ منش