به بهانه سالروز تولد هانا آرنت
هانا آرنت کم به جامعه امروزِ ما خدمت نکرد. به ویژه به آن بخش هایی از جامعه که مشتاق دانستن و شناختن در حوزه های علوم انسانی اند.
آرنت اندیشمند کوشایی بود که تقریبا تمامی عمر خود را صرف دانستن و یاد دادن کرد. درباره وضع بشر، اجتماع #دیکتاتوری، جامعه آزاد و سالم، مفهوم #زور و قدرت و #مشارکت سیاسی و رنج های انسانی و #ایدئولوژی های سازنده و مخرب.
وی دارای آثار زیادی ست که تعدادی از آنها به فارسی هم ترجمه شده.
آرنت که امروز 14 اکتبر، سالروز تولد اوست،در بخشی از کتاب "خشونت" خود، میان زور و#قدرت تفاوت اساسی و جدی قایل میشود و میگوید:
کاربرد خشونت نشانه داشتن قدرت نیست، بلکه نشانه #ضعف است. کاربرد خشونت زمانی ضرورت مییابد که #سیاست از بین رفته و بیمعنا شده باشد. هنگامی که خشونت نهادینه میشود، قلمرو سیاست ماهیت #سیاسی خود را از دست میدهد، زیرا سیاست در میدان همگانی قوام مییابد و میدان همگانی به ارتباط دوجانبه شهروندان وابسته است و شرط ارتباط دوجانبه و برابر میان انسانها،#امنیت عاری از #خشونت است.
آنچه به نهادها و قوانين يک کشور قدرت میبخشد، پشتيبانی مردم است و اگر حکومتی مورد #اعتمادو پشتيبانی مردم نباشد، بطور قانونمند قدرت خود را از دست میدهد. اين قدرت از دسترفته را با هيچ وسيلهی ديگری نمیتوان جبران کرد، مگر بازگرداندن قدرت به سرچشمه اصلی آن يعنی مردم و کسب اعتماد دوبارهی آنان. اين نيز در واقع اصل بنيادين همهی نظامهای #دمکراتيک است. ولی اگر حکومتی از اين کار سر باز زند، ناچار است برای حفظ موقعيت خود، به ابزار ديگری متوسل شود و در واقع قهر را جانشين قدرت از دست رفته سازد." پس آرنت بر خلاف عده ای از تحلیلگران قدرت و زور را یکسان نمیپندارد.

وی معتقد است: " البته میتوان #قهر را جانشين قدرت ساخت و حتا به #پيروزی موقت رسيد، ولی هزینهای که بايد برای اين پيروزی پرداخت بسيار سنگین است، چرا که در اين حالت، نه تنها مردم تاوان سنگينی میپردازند، بلکه حاکمان نيز اين هزينه را از سرمايه معنوی قدرت خويش میپردازند و در واقع هر دو طرف بازندهاند. در این حالت، آنچه از نهاد قدرت باقی میماند، چيزی نيست جز ابزار اعمال خشونت." و سرانجام اینکه: "در حقیقت بیشتر کسانی که از کاربرد خشونت رنج میبرند مردم عادیاند."
سمیرا فرخ منش
پذيرفتن نمي توان..